v

v

۱۳۹۱/۰۱/۱۲

توسعه اجتماعی و وضعیت استان ما


با کمی مقایسه بین شاخص های توسعه اجتماعی نظیر : فقر ، بهداشت و درمان ، مسکن ، وضعیت اشتغال و بیکاری ، آموزش و پرورش و....بین این استان و استان ها ی توسعه یافته از این منظر براحتی می توان به عمق بیچارگی شاخص ها پی برد. اگر سطح کار را از این ضروریات توسعه اجتماعی کمی بالاتر ببریم و به شاخصهای فانتزی تر توسعه اجتماعی نظیر: جامعه مدنی ، دموکراسی اجتماعی ، عدالت اجتماعی ، رفاه اجتماعی ، امنیت اجتماعی ، همبستگی و انسجام اجتماعی و سرمایه اجتماعی با همین نگاه سطحی و غیر علمی نظر بیاندازیم ، وضعیت موجود و چشم انداز فرارو خیلی تیره و تار است، پس بی خیال!!!

توسعه اجتماعی و وضعیت استان ما
واژه « توسعه » مانند بسیاری از واژگان دیگر در تریبونهای سیاسیون به لجن کشیده شده است. واژگانی مانند: توسعه ، عدالت ، ییشرفت ، مردمسالاری ، آزادی، رفاه و.... واژگان دلفریب و عوامفریبی هستند که با آنها می شود راحت از احساسات پاک توده های غیر متشکل و ناآگاه سواری گرفت. هر چند این واژگان لگد مال شده اند و خیلی ها حتی ممکن است از شنیدن آنها ، حالشان بد شود. اما چه کنیم که حتی استعمال دل خوش کنکی این واژگان از اهمیت آنها نمی کاهد . چرا که این واژگان نیاز و ضرورتهای جامعه و استان ما هستند.
در طی مباحث وبلاگهای استان واژه توسعه به کرات توسط دوستان تکرار می شود و اخیرا مصطفی دانشور از توسعه اجتماعی بحث کرده است . از آنجا که یکی از دغدغه های مهم: رفع توسعه نیافتگی از پیشانی استان و رسیدن به توسعه یافتگی است ، بحث ارتقاء « توسعه اجتماعی » و پرداختن به توسعه اجتماعی بسیار ضروری بنظر می رسد.
توسعه اجتماعی چیست ؟ توسعه اجتماعی از مفاهیمی است که با زندگی مردمان پیوندی تنگاتنگ دارد و بر بالا بردن سطح زندگی عمومی از طریق ایجاد شرایط مطلوب و بهینه در زمینه های فقر زدایی ، تغذیه ، بهداشت ، مسکن ، اشتغال ، آموزش و پرورش و چگونگی گذران اوغات فراغت تاکید دارد. بنابراین توسعه اجتماعی بر بهزیستی اعضاء جامعه از طریق تغییر در الگوهای دست و پاگیر و زاید رفتار، ُ شناختن و روی آوردن به نگرشها ، آرمانها و اعتقادات مطلوبتری است که بتواند پاسخگوی مشکلات اجتماعی باشد؛ تاکید دارد. .نکته جالب اینکه توسعه اجتماعی و توسعه فرهنگی مکمل هم هستند و هر کدام به نوعی پیش نیاز دیگری هستند. در غایت توسعه اجتماعی تغییر در ادارکات ، ارزشها و باورهای فرهنگی حاصل می شود و توسعه فرهنگی از طرف دیگر می تواند برای توسعه اجتماعی به مثابه یک راه هموار باشد که گذر توسعه از آن براحتی و با سرعت صورت بگیرد.
البته در سالهای اخیر ادبیات توسعه اجتماعی خود توسعه یافته و بر ابعاد مهمی مانند: جامعه مدنی ، دموکراسی اجتماعی ، عدالت اجتماعی ، رفاه اجتماعی ، امنیت اجتماعی ، همبستگی و انسجام اجتماعی و سرمایه اجتماعی تاکید دارد.
سطور بالا کلیتی است از مفهوم توسعه اجتماعی. اما در استان ما وضعیت شاخصهای توسعه اجتماعی چگونه است؟ بدبختانه « آمارها » که نمایای وضعیت جامعه هستند در سالهای اخیر حکایت غریبی یافته اند. تولید آمار در نگاهی « ایده آل و بهشت گونه» صورت می گیرد ، فارغ از اینکه اندک ملاحظه ای صورت بگیرد که این آمارها گمراه کننده اند و بر برنامه ریزی و سیاستگزاری اثر سویی می گذارد. جستجوی من در سایتهای مختلف، به آماری بروز و جدید منجر نشد. آخرین آمارها به اواخر دهه هفتادو اوائل دهه هشتاد بر می گشت که وضعیت مارا در رنکینگ استانی بهتر از استان کهکیلویه و بویر احمد در آخر جدول نشان می داد.
البته زیاد نیازی به کنکاش نیست و به قول معروف : « آنچه عیان است چه حاجت به بیان است!» با کمی مقایسه بین شاخص های توسعه اجتماعی نظیر : فقر ، بهداشت و درمان ، مسکن ، وضعیت اشتغال و بیکاری ، آموزش و پرورش و....بین این استان و استان ها ی توسعه یافته از این منظر براحتی می توان به عمق بیچارگی شاخص ها پی برد. اگر سطح کار را از این ضروریات توسعه اجتماعی کمی بالاتر ببریم و به شاخصهای فانتزی تر توسعه اجتماعی نظیر: جامعه مدنی ، دموکراسی اجتماعی ، عدالت اجتماعی ، رفاه اجتماعی ، امنیت اجتماعی ، همبستگی و انسجام اجتماعی و سرمایه اجتماعی با همین نگاه سطحی و غیر علمی نظر بیاندازیم ، وضعیت موجود و چشم انداز فرارو خیلی تیره و تار است، پس بی خیال!!!
البته از آنجایی که ما نگاه به درون داریم و بسیاری از این عقب افتاد گی ها را نتیجه عوامل درونی و ساختارهای اجتماعی ضد توسعه استان می دانیم (هر چند بر عوامل بیرونی هم تاکید می کنیم ) ، بنابراین آنچنان که در تعریف آمد ما باید در پی آن باشیم که با شناخت عوامل مختلف دخیل در این بیچارگی از جمله عوامل ساختاری ، نگرشی و فرهنگی بر این مشکلات اجتماعی فائق آییم و شاخص ها را ارتقاء دهیم.


Source: http://www.ganjamin.blogfa.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر