v

v

۱۳۹۱/۰۲/۲۲

جنگِ مخفی پاکستان


در حال حاضر در بلوچستان بر اساس برآوردهای محافظه کارانه، بیش از 6.000 نفر مفقود هستند، هر روز سه یا چهار نفر در ایالت بلوچستان مفقود می شوند، بعضی ها بعد از سال ها دوباره باز می گردند...اما مرده
مواد خام معدنی - مبارزه در بلوچستان
روزانه مردمان در آنجا ناپدید می شوند، بعدأ جسم مرده و بی جانشان را در گوشه خیابانی می اندازند، پاکستان بر ضد استقلال طلبان بلوچ، دور از چشم و دیدگان افکار عمومی جهان، یک جنگ خونین و ویرانگری را به پیش میبرد. سخن از ناسیونالیسم و مواد معدنی خام و پول بیشماری است، اکنون یک بنیاد آلمانی در این میان، در بین دو طرف مناقشه گرفتار شده است.
قاتلان "فیصل مینگل" سوار بر یک موتورسیکلت آمدند، دو مرد، یکی بوسیله یک ماسک صورتش را پوشانده بود، آنها بسوی خودرو شلیک کردند، مستقیم خود مینگل هدف گرفته بودند و نه راننده ایشان را، مینگل زخمی گردید، او از خودرو بیرون میپرد، کوشید فرار کند، مردان مسلح او را تعقیب نموده به سویش شلیک کردند، تا وقتیکه او به زمین افتاد، یازده گلوله مرگ آفرین به بدن او اصابت کرده بود.
فیصل مینگل 36 ساله، در دهم دسامبر در شهر کراچی پاکستان درگذشت، وی یکی از همکاران محلی بنیاد سیاسی آلمانی "سه اِس او" وابسته به "هانس زائدل" بود، بنیادی که مانند همه بنیاد های سیاسی دیگر آلمانی در پاکستان، یک شعبه دارد.
فیصل مینگل سالها در خصوص وضعیت ایالت بلوچستان سرزمین خودش مشغول بکار بوده است، او یک فعال و یک روزنامه نگار بود، او با سازمان و بنیاد های مختلف کار کرده است، وی در کنسولگری ایالات متحده در کراچی شاغل بوده، از ماه سپتامبر با این بنیاد کار را آغاز نمود.
با نگاهی به دور اطراف فعالیت ها و شغل وی، می شود گمان برد و حدس زد، که مینگل بدست اطلاعاتی ها و عوامل ارتش پاکستان کشته شده، این خود یک نمونه دیگر از اجرای چنین قتل هایی، در جنگ مخفی خزنده و بی سر و صدا، بر علیه بلوچهایی که آزادی بلوچستان را مطالبه می کنند، بوسیله عوامل پاکستان صورت میگیرند.
زیرا هیچگاه و ابدا این قاتل ها و مجرمین، که بلوچ ها را میکشند دستگیر نشده اند، یک نفر که مینگل را خوب میشناسد میگوید؛ در گزارش اولیه مسئولین دولتی، در باره یک اختلاف خانوادگی که منجر به قتل فیصل مینگل شده، سخن به میان آمده است؛ در حالیکه مقتول همیشه به مرگ تهدید شده بود، زیرا وی در راستای منافع بلوچستان مبارزه و فعالیت می کرده است.
بیش از دوازده سال هست که در پاکستان یک نبرد خونین ادامه دارد، بلوچ ها خواهان داشتن بهر بیشتری از منابع و ذخایر طبیعی و ثروتی که این ایالت در سرزمین خویش دارد، هستند. دولت پاکستان این مطالبه برحق بلوچ ها را نادیده میگیرد، برخی از بلوچ های ناسیونالیست خواهان استقلال بلوچستان هستند، اظهار کردن این موضوع خشم و ضربات ارتش پاکستان را، برای هر چه بیشتر سرکوب کردن بلوچ ها، دو چندان می نماید.
نه تنها افکار عمومی جهان در باره این نزاع چندان باخبر نیست، بلکه مردمان پاکستان ساکن در دیگر ایالت های کشور، از وضعیت بلوچستان آنچنان نیز خبردار نیستند، بلوچستان 43 درصد خاک پاکستان را شامل میشود، که در آن فقط 5 درصد جمعیت این کشور سکونت دارند، روزنامه ها گزارش های خودشان، در این باره را در بین صفحات آخر، پنهان می کردند.
در حال حاضر در بلوچستان بر اساس برآوردهای محافظه کارانه، بیش از 6.000 نفر مفقود هستند، هر روز سه یا چهار نفر در ایالت بلوچستان مفقود می شوند، بعضی ها بعد از سال ها دوباره باز می گردند...اما مرده؛ این را محمد حسین بلوچ میگوید یک فعال حقوق بشر از بلوچستان.
به هر قیمتی باید مانع تشکیل یک کشور مستقل شد
هر روز اجسادی در کنار جاده های پر گرد و غبار یافته می شوند، بعضی از کشته شدگان بلوچ، اجسادشان چند روز بعد از قتل شان گذشته است یافت می شوند، با دست و پا شکسته و بدن مورد ضرب شتم قرار گرفته و به ضرب گلوله کشته شده، همیشه جای اصابت یک گلوله بر سر مقتولین دیده می شود.
در بلوچستان از ده سال گذشته تا به امروز اجساد بیش از 5.000 نفر بدست آمده، "بلوچ" می گوید؛ این یک تراژدی بدون حد و مرز است. تا به امروز هرگز در مورد این کشتارها نه تحقیق و پیگیریی شده و نه گناهکاران متهم به این قتلها شناسایی شده اند، همانطوریکه در خصوص قتل فیصل مینگل گمان میرود، باید قاتلان وی را در صفوف ارتش و سرویسهای مخفی و سربازان گارد مرزی، جستجو کرد.
یک فرد سیاستمدار مستقر در کویته پایتخت بلوچستان می گوید؛ در آغاز جدایی طلبان و بلوچ های ناسیونالیست مفقود می شوند، خیلی مواقع افرادی ربوده و مفقود شده اند که فعال سیاسی نبودند. با همه این موارد، نخبگان دولتی مسئول در ایالت بلوچستان، به تربیت و آموزش دادن وکلا و هنرمندان و پزشکان مشغولند، اما بدیهی بنظر می آید که بتوان با چنین پروژه هایی، نخبگان بلوچ را از جنگ و خونریزی با دولت، منصرف نمود.
امروز مردم از تمام طبقات جامعه از دانشگاهی و آرایشگر گرفته، تا مغازه دار و راننده تاکسی ناپدید میشوند، در اواخر ژانویه همسر و دختر و راننده یک نماینده مجلس ایالت بلوچستان به قتل رسیدند، همسر کشته شده، خواهر "براهمدگ بـُـگـٹـی" بوده با دخترش، براهمدگ یکی از مبارزان فعال تبعیدی بلوچ هست که در سوئیس بسر میبرد.
یک سیاستمدار که دو برادر خودش نیز ناپدید هستند می گوید؛ آنها میخواهند بلوچ ها را مرعوب کنند، تا بدینصورت هیچ کس دیگر مطالبه بدست آوردن حقوق ایالتی بیشتری را ننماید، چه رسد به استقلال، به هر قیمتی که هست، باید از تشکیل یک کشور مستقل بلوچستان جلوگیری نمود.
حتی کسانی که گمان میرود با جدایی طلبان همکاری می کنند زندگیشان در معرض خطر قرار می گیرد، این سخن را یک فعال سیاسی ابراز کرد، کسیکه نمی خواهد به دلایل درخطر افتادن جانش، اسم خودش را محرز کند؛ او در یک قهوه خانه معمولی در اسلام آباد نشسته بود.
قبل از شروع مصاحبه از ما تقاضا کرد، که باطری تلفن دستی هایمان را در آوریم، وی می گوید؛ پاکستان مجددأ دارد تکرار اشتباه می کند، همان کاری که با بنگلادیش کرد، یعنی به سرکوب و کشتن روشنفکران و نخبگان بنگلادیشی دست زد، اما پاکستان توفیق نیافت، بر عکس این سرکوب و کشتن ها بدست ارتش پاکستان، جنبش جدایی طلبی بنگالی ها را وسیع تر کرد.
در پایان سال 1971 بنگلادیش استقلال یافت و بوجود آمد، ارتش پاکستان از بابت آن "ضربه بنگالی" تا به امروز رنج می برد، اکنون با توسل بر زور و قدرت اسلحه و توپ و تانک، باید برای جلوگیری از دست دادن یک بخشی از این کشور، اقدام نمود
قسمت دوم؛ مبارزه برای مواد خام معدنی
این یک مبارزه نابرابر است، در برابر مبارزان راه آزادی بلوچستان که مجهز به سلاح های ساده و معمولی هستند، یک دولت قدرتمند قرار دارد، در سال 2006 بعد از چند روز بمباران مداوم به مواضع مبارزان بلوچ در دل کوه ها، رهبر بلوچ ها، نواب اکبر خان بـُـگـٹـی سالخورده، پدر بزرگ براهمدگ بـُـگـٹـی بدست ارتش پاکستان کشته شد.
از آنزمان به بعد، خشونت ها افزایش یافته، رئیس دیوان عالی پاکستان اخیرا ارتش و سازمان های مخفی و مخوف اطلاعاتی را به آتش زدن ایالت بلوچستان، متهم کرد.
اما شورشیان بلوچ نیز بیرحمانه پاسخ می دهند، قبلا آنها لوله های گازرسانی و ریل های راه آهن را منفجر می کردند، تا به این نحو در حوزه گازرسانی به دیگر ایالات، اختلال ایجاد نمایند، اکنون آنها نیز دست به ربودن و کشتن کارگران کمک رسانی و دیپلمات ها و خبرنگاران دست می زنند.
همچنین افراد غیربلوچ و غیر بومی، مهاجرین از دیگر ایالت های پاکستان ساکن در بلوچستان، نیز مورد حملات قرار دارند، کسانی چون مقامات دولتی و کارگران و معلمان غیر بومی، که در دیده بلوچ ها آنها نیز بخشی از گروه اشغالگران به حساب می آیند، حتی کسانی که چهار نسل است در بلوچستان زندگی می کنند.
یک افسر ارتش پاکستان در شهر کویته می گوید؛ قاتلان و عاملان جدایی نژادی، وحدت ملی را تهدید می کنند، ارتش پاکستان بر این باور است که هندوستان در حال گسترش نفوذ خود در منطقه است، به هدف اقدام تلافی جویانه، در مقابل حمایتی که پاکستان از مبارزان آزادی کشمیر صورت می دهد.
بسیاری از رهبران بلوچ تبعیدی در افغانستان بسر می برند، در آنجا هند به اینها کمک مالی می رساند و حتی آنان را در کمپ های آموزشی، آموزش می دهد، اما برای اثبات چنین بهتان و اتهامی، ارتش پاکستان هیچگونه مدارک و شواهدی ندارد تا آنرا ارائه نماید. سازمانهای اطلاعاتی ایالات متحده بر اساس مدارک وابسته به سفارت، که توسط ویکی لیکس در این زمینه منتشر شد، این گمان بردن و اتهام زنی، را درک می کنند.
به هر حال اشتبلیشمنت (افراد مستقر در راس دولت و ارتش و سازمانهای اطلاعاتی و خفیه) پاکستان دارد مسیر سوءظن را ادامه می دهد، هندوستان را به کمک رسانی به مبارزان بلوچ متهم می کند، مانند همیشه این نهاد پاکستانی چنین سیاستی را قبل از ترور فیصل مینگل، نیز به پیش می برده است.
"هانس زائدل" رئیس بنیاد "مارتین آخسمان" نیز خودش با چنین اتهامی در پاکستان مواجه شده، به اتهام اینکه وی یک جاسوس هندی است، یک افسر اطلاعاتی پاکستانی می گوید وی (هانس زائدل) در یک مصاحبه تلویزیونی پیراهنی بر تن داشته، یکنوع پیراهنی که در مناطق شمال هندوستان فقط وجود دارد.
آخسمان، کسی که در موردِ ناسیونالیسم بلوچ بسیار تحقیق کرده و دارای مدارک دکترای میباشد در سال گذشته به مرگ تهدید شده بود، وی این تهدیدها را جدّی نگرفت، جایی را که آخسمان می خواست مینگل را در آنجا ملاقات کند، از هتل تا آنجا پنج دقیقه راه است، آنان می خواستند با همکاری و کمک یکدیگر برای شروع یک پروژه آموزشی در بلوچستان خودشان را آماده سازند، بعد از کشته شدن مینگل، آخسمان خودش را به ساحل امن رساند، و پاکستان را ترک نمود.
از دیدگاه نظامیان پاکستان، داستان مبارزه مقاومت مردم محروم و مظلوم بلوچ، یک تئوری و توطئه ایی هست که  نیروهای بیگانه آنرا بوجود آورده اند، یک افسر پاکستانی می گوید؛ ایده و هدف فقط این است که منابع و ثروت پاکستان را طمعه خود سازند و این کشور را از دسترسی به این منابع و ثروت محروم نمایند.
استقلال را بسیاری از مردم بومی، غیر واقعی و نوعی تصور می دانند
این جنگ مخفی در بلوچستان در واقع یک جنگ بر سر منابع خام و انرژی است، در حدود یک سوم گاز مصرفی پاکستان از اقلیم بلوچستان استخراج می شود، کمپانی هایی از سراسر جهان که کارشان با منابع خام و انرژی است، هیئت های خودشان را اعزام کرده و می کنند، تا آنها به اکتشاف منابع زیرزمینی همچون نفت و سنگ آهن، مس و ذغال سنگ، طلا و رسوب پلاتین، بپردازند.
"پول کلانی" در این بازی وجود دارد، این سخن را یک مبارز فعال سیاسی بلوچ وابسته به سازمان دانشجویان بلوچستان "بی اس او" در شهر کویته، اظهار کرد، وی نیز نمی خواهد اسم و هویت خودش را محرز کند؛ وی میگوید، هیچ ارگانیزاسیونی اینقدر کشته نداده، که "بی اس او" داده است.
او می افزاید ما باید در این حوزه مبارزه و فعالیت کنیم تا بتوانیم از این منابع طبیعی و ثروت، بهری را بدست آوریم، ما غنی ترین ایالت به لحاظ منابع طبیعی هستیم، اما با اینحال ما فقیرترین ساکنان پاکستان نیز هستیم، وی با عصبانیت اظهار نمود و گفت؛ آیا این مهم کسی را شگفت زده می کند، وقتیکه مردمانی وجود دارند که استقلال خود را می جویند، و برای رسیدن به آن دارند مبارزه می کنند؟
از هر سه نفر بلوچ یک نفر بیکار است، فقط یک چهارم مردمان ایالت می توانند بنویسند و بخوانند، تقریبأ هیچ کس در ایالت بلوچستان اتصال گاز لوله کشی به خانه اش را ندارد، آیا آدم میتواند چنین وضعیتی را متصّور کند؟
برای بسیاری از مردم بومی مقوله یک بلوچستان مستقل جای سوال دارد، یک فعال "بی اس او" می گوید "ما یک جامعه متشکل از قبایل و طایفه های متعدد در پاکستان و ایران و افعانستان هستیم، استقلال موردیست غیر واقعی، ما در چارچوب مرزهای جغرافیای کشور پاکستان، فقط خواهان عدالت و برابری حقوق شهروندی برای مردمان بلوچ هستیم".
این چنین حرف هایی حاکی از این است، که تحقق اهداف این مبارزه بعید بنظر میرسد، با توجه به این نکته، که این پنجمین جنگ بلوچ ها برای گرفتن استقلال هست، بعد از تاسیس پاکستان در سال 1947 بسیاری از بلوچ ها به نوبه خود، به اسلام افراطی روی آوردند، و این مورد خود یک مشکل رو به رشد تلقی می شود.
گمان میرود که چندین مظنون به تروریسم در منطقه شمالی ایالت بلوچستان پناه گرفتند، بعد از هجوم ایالات متحده آمریکا به افغانستان، سران گروه طالبان در "شورای کویته" با هم دیدار کردند. یک دانش آموز (طالب علم مدارس مذهبی) می گوید، ملّاها مورد احترامند. با توجه به نگرش ضد غربی رو به رشد در بلوچستان، ایالات متحده آمریکا مجبور شد فرودگاهی را که در اختیار داشت و از آنجا هواپیماهای بدون سرنشین آمریکایی به پرواز در می آمدند، را تخلیه کند.
اکنون بعد از مطرح کردن بحران های منطقه توسط سناتور "دانا رورباچر" مسئله بلوچستان توجه جهانی را به خود جلب کرده است، این سناتور جمهوریخواه خواستار ارائه یک قطعنامه در کنگره آمریکا می باشد، که در آن قطعنامه، حق بلوچ ها برای تعیین سرنوشت خودشان، گنجانده شود.
در واقع این کاغذ (قطعنامه کنگره آمریکا) فاقد ضمانت اجرایی، در پاکستان باعث موجی از خشم شد، دولت پاکستان دخالت در امور داخلی را محکوم کرد؛ رسانه های پاکستان نوشتند، ایالات متحده می خواهد پاکستان را بالکانیزه کند.
در نهایت وزارت امور خارجه ایالات متحده مجبور شد در این خصوص چنین سخن بگوید "ما در مورد سرنوشت هزاران نفر مفقودین و ناپدید شدگان بلوچ نگران هستیم". این سیاست حمایتی ایالات متحده از استقلال بلوچستان، هرگز هیچگونه تضادی با سیاستهای آمریکا ندارد.
02.03.2012
Rohstoff-Kampf um Belutschistan
Pakistans heimlicher Krieg
Von Hasnain Kazim, Islamabad
برگردان به فارسی؛ ح د سدیچ
مطالب داخل پرانتز () از ترجمه کننده این مطلب می باشند.
11 مئی 2011
Sourcehttp://makoranbelutschistan.blogspot.com

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر