v

v

۱۳۹۱/۰۳/۳۰

هماهنگی جبهە ملی ایران و حاکمیت مذهبی در اعدام انسانها


سازمان عفو بین الملل نسبت بە اعدام این افراد بە ایران هشدار داد، اما رژیم ایران برای خنثی نمودن اخطار نهادهای حقوق بشری از روشنفکران فارس زبان کمک گرفت و در اقدامی هماهنگ شصت تن از روشنفکران بسیار اصیل ایرانی در نامەای جمعی تحت عنوان "بە اختلافات قومی دامن نزنید". بە ظاهر بە سیاستهای ضد ایرانی صدای امریکا و بی بی سی اعتراض نمودەاند، اما در واقع دستور اعدام جوانان عرب را آنان صادر نمودند.

هماهنگی جبهە ملی ایران و حاکمیت مذهبی در اعدام انسانها
هادی صوفی زاده
همچنانکە رسانەها منتشر کردند، بار دگر جمعی از فرزندان ملت عرب توسط حاکمیت مذهبی و با همکاری روشنفکران فارس زبان اعدام گردیدند. آنچە قابل تامل است کە اعدام جوانان ملت عرب برغم هشدار چند روز قبل سازمان عفو بین الملل نسبت بە این عمل غیر انسانی و درست اندکی بعداز انتشار نامە شصت تن از روشنفکران و فعالان سیاسی فارس زبان و مانور سایت بولتن نیوز وابستە بە سپاە پاسداران بە این نامە انجام گرفت.
سالهاست اعدام فرزندان ملیتهای غیر فارس در ایران جریان دارد و امر تازەای نیست. اما اینبار رژیم مذهبی ایران برای سبک نمودن با ر مسئولیت خود، و پیدا نمودن شریک برای تقسیم بار مسئولیت بە روشهای موفقی دست یافتە کە در نوع خود بی نظیر و با جامعە و فرهنگ ناب ایرانی همخوانی دارد. آنهم در اقدامی ناب صدور حکم قتل توسط روشنفکران فارس است. بە بیانی دگر صدور حکم از روشنفکران پارسی گویی و اجرا از حاکمیت حافظ تمامیت ارضی ایران!!. .
همچنانکە اشارە شد، سازمان عفو بین الملل نسبت بە اعدام این افراد بە ایران هشدار داد، اما رژیم ایران برای خنثی نمودن اخطار نهادهای حقوق بشری از روشنفکران فارس زبان کمک گرفت و در اقدامی هماهنگ شصت تن از روشنفکران بسیار اصیل ایرانی در نامەای جمعی تحت عنوان "بە اختلافات قومی دامن نزنید". بە ظاهر بە سیاستهای ضد ایرانی صدای امریکا و بی بی سی اعتراض نمودەاند، اما در واقع دستور اعدام جوانان عرب را آنان صادر نمودند.
لازم بذکر است این اولین بار نیست کە ماموران جمهوری اسلامی برای پیشبرد اعمال ننگین خود دست بە دامن نیروهای بسیار روشنفکر پارسی می شود و در این زمینە سیاست بازان جبهە ملی گوی سبقت را از همە بردە و در حکم جناح چپ سپاە پاسداران عمل می کنند. جبهە ملی تنها خاصیتش این است کە خنجر را از رو بستەاست. باید بخاطر آورد یک سال و نیم قبل نیز رژیم برای زمینە سازی اعدام تنی چند از جوانان خلق عرب از جبهە ملی ایران کمک گرفت و یکی از اعضای آنان بنام نجات بهرامی در نامەهای انسان ستیزانە خواستار پاکسازی عربها از ایران شدە بودند. بدون تردید تنظیم همچون بیانیە و انتشار آن در سایت بولتن نیوز وابستە بە سپاە پاسداران خارج از اینکە نشان از اتحاد فاشیزم ایرانی و فاشیزم مذهبی است، اما این موارد بدون نفوذ تشکیلاتی سپاە پاسداران در این جریانات ناممکن است. .
بە راستی ایران چیست کە عدەای فارس زبان کفن پوشان برای حفظ چار چوب آن با قمبە و دشنە و چاقو بە جان مردم افتادەاند ؟ و برای همچون کشوری تاریخ جعلی می سازند ؟ مگر این کشور همان نیست کە احمد کسروی آنرا بە بشکەای لجن کە بوی تعفن آن دنیا را فرا گرفتە تشبیە نمودە بود. تو گویی زندگی تعفن بار بریا این دستە لذت بخش تر از یک زندگی انسانی باشد؟ پاسخ بسیار واضح و روشن است و آنهم این است کە فارس زبانان نظیر شصت تن مجبورند برای ادامە استثمار ملتهای غیر فارس و پروسە استعماری خود مدام درصدد جعلیات تاریخی باشند و در این راە بە انسان ستیزی خود ادامە دهند، و هر گونە عدول از شدت عرب ستیزی و کورد ستیزی و بازگشت بە انسانیت بمعنی بازگشت بە اصل خود یعنی پارس. البتە در اینجا پارس مورد نظر با پارس پارسی گویان بسیار فرق دارد. چون در زبان کوردی پارس بمعنی گدا و چون کوردها اصیلترین ملت هستند بدون تردید واژە پارس از طرف کوردها بر آنان نهادە شدەاست.
متن ارائە شدە آن شصت تن بسیار سبکتر از آن است کە بە نقد آن پرداخت اما محتوای متن مبین مشخصات امضا کنندگان بیاننامە را نشان میدهد. ایکاش این روشنفکران پارسی گوی شهامت داشتند کە بە کتب تاریخی رجوع کنند و بدانند کە آذریها، ارمنیها و گرجیهای قفقازی با هزار آرزو از ایران جدا شدند و برای رهایی از شرم ایرانی بودن فرشتە نجات خود را یافتند و روسها بە کمکشان شتافتند. این اندیشمندان پارسی گوی حتی نمی توانند درک کنند بعداز قریب بە ٢٠٠ سال مابقی آذریهای گرفتار در چارچوب جغرافیایی ایران، عربها، کوردها، بلوچها و تورکمنها در آرزوی بدست آوردن شرایط گرجیها و ارمنیها و آذریهای خوشبخت آذربایجان شمالی هستند. و اگر از این زندگی خفت بار و از شر جامعەای انسان ستیز و دروغگو رهایی نمیابند بدلیل قوانین پیچیدە بین المللی و شدت سرکوب جامعە مرکزی علیە این ملتهاست کە تاکنون مجال رهایی ابدی را بدست نیاوردەاست. اما این بمعنی آن نیست کە آرزوی استقلال آنان غیر ممکن باشد و اگر غیر ممکن بود امضاکنندگان شصت تن آنگونە سراسیمە نمی شدند. باید گفت ایران از اتحاد شوروی و یوگسلاوی سابق قدرتمندتر نیست.

در خاتمە دو سوال از امضاء کنندگان این نامە مطرح است. اولا اگر آنان آنقدر از ملت عرب متنفرند و بدبختیهای خود را از هجوم اعراب می دانند، چرا با وجود آنهمە اندیشمند و امکانات، زبان پارسی را از زبان عربی جدا نمی کنند کە ٧٠% واژگان را از زبان عربی گرفتەاند و یا چرا الفبای پارسی برای خود انتخاب نمی نمایند تا برای همیشە از عوارض تهاجم اعراب رهایی یابند و شاید بدین شیوە آن چند میلیون عرب را در ایران نیز حذف نمایند؟!! دوم اینکە امضا کنندگان با آنهە حس میهن پرستی کە دارند، چرا مثل برندە جایزە نوبل سال ٢٠٠٤ "وانگوری ماتهای " و یا مثل اماراتیها کە کویرها و شنزارهای خود را بە اماکن توریستی و تفریحی بدل ساختەاند از آنان یاد بگیرید و ایران خود را آباد نمایند تا اگر در فردای ایران بخت ٢٠٠ سال قبل گرجیها با عربها همراە بود و از ایران و ایرانی رهایی یافتند شما هم برای خود آیندەای داشتە باشید.!




Source: http://iranglobal.info/node/7698

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر